سیر تکوینی انقلاب اسلامی نویسنده :کریم افتخاری
مطالعه در تاریخ و زندگی ملتها ، و بررسی اوضاع و احوال آنان ، و چگونگی سیر تحولات و دگرگونیهای انجامگر فتا ، بسیار مورد توّجه قرآن کریم میباشد. آیات بسیاری در توصیه و تأکید بر مطالعه ، تأمّل و تعمق در تاریخ و سیر در زمین و مشاهدة آثار گذشتگان نازل شده است. علاوه بر آن پیامبر اکرم (ص) و ائمة اطهار (ع) نیز بیانات مبسوطی در این زمینه دارند. واقعیت این است که افراد نفوذی و جریانهای انحرافی، ادامهدهندگان و بقایای گروههای و جریانهای فکری و عوامل مستقیم و غیرمستقیم غرب و شرق متعلق به قبل از انقلاب بودهاند. و با فرصتطلبیها و شیوههای مردمفریبی توانستند ماهیت خود را بپوشانند و ملت مقاوم و مظلوم
ایران را بفریبند. اگر رهبریهای داهیانة رهبر کبیر انقلاب حضرت آیتالله امام خمینی ( ره ) و حضور فعال مردم و روحانیت متعهد در صحنه نبود میرفت که بار دیگر قضایای چند نهضت گذشته تکرار شود و دوباره ایران را در اسارت دولتهای استکباری قرار دهند. در سیر تاریخی ایران حکومت صفویه ویژگیهای خاصی دارد که در واقع میتوان آن را نقطة عطفی در تاریخ تحولات قرون اخیر و تا حدودی منطقه دانست. در حقیقت نقطة شروع و شکلگیری تحولات در قرن اخیر در دوران حکومت صفویه بوده است. دول استکباری چون انگلستان و فرانسه بعد از بروز انقلاب صنعتی برای پیداکردن بازارهای جدید و یافتن منابع و امکانات موردنیاز ایران را به دلیل موقعیت سوقالجیشی و بازار نسبتاً مناسب و برخورداری از منابع سرشار مواد اولیه موردنیاز صنایع کشورهای سلطهگر موردتوجه و رقابت قرار دادند. پس از گذشت دوران ورود و ایجاد « جاپا » و شکست ایران در جنگهای 13 ساله با روس زمینه برای نفوذ و حضور و قدرتنمایی خارجی فراهم گردید. و با القاء این ذهنیت که ایران به تنهایی قادر به دفاع از موجودیت و تمامیّت ارضی خود نیست قبح و زشتی واگذاری امور به خارجیان و وابسته شدن به آنان و تکیه بر امکانات و نظرات آنان از بین رفت. ملت مسلمانی با داشتن کتابی چون قرآن که میفرماید « لن بجعل الله الکافرین علیالمؤمنین سبیلا » ( هرگز خداوند راهی برای سلطة کفار بر مؤمنین را نمیپذیرد) حساسیت و توجه خود را از حضور و نفوذ اجانب از دست داد. پس از گذشت یک دورة کوتاه از شروع تحولات فکری بین علماء و بعضی از روشنفکران دنیای اسلام حرکتهای تازهای در گوشه و کنار کشورهای اسلامی آغاز گردید.
ناصرالدینشاه برای تأمین مخارج سفر و عیاشیها و هزینههای دربار و پرکردن کیسة اطرافیان خزانة بیتالمال را خالی نمود و تقاضای کمک و قرض از انگلیس کرد. دولت انگلیس با سوء استفاده از این درخواست « ماژور تالبوت» را که از گردانندگان وزارت مستعمرات و از مشاوران نخستوزیر انگلیس بود به عنوان یک سرمایهدار وارد مذاکره و معامله و اخذ امتیاز انحصار خرید و فروش و تولید و صادرات و خلاصه اینکه امور مربوط به توتون و تنباکو میشود و این امرمنجر به تأسیس کمپانی رژی درایران میشود و مدّت قرارداد پنجاه سال تعیین گشته و در مقابل تمام این امتیازها یک چهارم از درآمد کمپانی به دولت ایران پرداخت میگردید. آیتالله میرزای شیرازی ابتدا با پیامهای شفاهی شاه و درباریان را از این کار منع نمود و چون سرسختی و ادامه فساد در دربار دولت را ملاحظه نمود و بیتوجهی شاه را عیناً ملاحظه فرمودند اقدام به صدور فتوای تاریخی خود در نیمة اول جمادیالثانی 1309 (آذرماه 1270 ش ) نمودند و مضمون فتوی به این شرح است. « بسم الله الرحمن الرحیم . الیوم استعمال توتون و تنباکو بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان صلوات الله و سلامه علیه است. حرره لاقل محمد حسن الحسینی » با انتشار خبر صدور فتوی، بلافاصله مبارزه علیه دولت و کمپانی آغاز شد و به رغم تلاشهای دولت در سرکوبکردن مردم و تبلیغ علیه فتوی باز هم حکومت و سلطنت خودر ا در خطر میدید و سرانجام تصمیم به لغو امتیاز رژی پرداخت. در نهضت تنباکو سید جمالالدین اسدآبادی نقش مهمی ایفا میکرد ذیلاً نامهای از ایشان را که به آیت الله میرزای شیرازی نوشته شده است میآورم.
بسم الله الرحمن الرحیم
« ای قرآنیان ... ای یاوران شرع مبین ... ای لشکرهای پیروز خدا ، جناب آقای حاجی میرزا محمدحسن شیرازی و... از مدتها پیش دول اروپا با اشتیاق وحرصی وافری میخواهند کشور ایران را زیر نفوذ خود درآورند. اینها هر وقت فرصتی یافته و مجالی پیدا نمودهاند با نیرنگ و دسیسه کوشیدهاند در نقاط مختلف کشور برای خود نفوذی تولید نموده و زمینة حکومت نمودن بر آنجا را فراهم سازند، ولی ضمناً هم میدانند علماء فریبشان را نمیخورند و در مقابل ارادة آنها تسلیم نمیشوند ، زیرا که توده ، دلبسته به علماء و گوش به فرمان رؤسای دینی است. روی همین موازنه است که در هر نقطهای نیروی علماء کم شده ، قدرت اروپائیان در آنجا بیشتر گردیده ، به حدی که شوکت اسلام را در هم شکسته ، نام دین را از آنجا محو ساختهاند. پادشاهان هندو فرمانروایان ماوراءالنهر کوشیدهاند تا علماء را کوچک کنند ،ولی روی قانون طبیعی و خداداده نتیجة شومش به خودشان برگشت. حال از وقتی که این شاه بیقیمت و گمراه روی کار آمده ، در تحقیر علماء و سلب اختیارات آنها میکوشد و از فرط علاقهای که به استبداد و توسعة دایرة ظلم وجود دارد ، نفوذ کلمة علماء را با امر و نهیهای بیجای خود کم نمود ، آنها را با خواری تمام از شهرستانها تبعید کرد و نگذاشت به ترویج دین قیام نمایند... اروپاییها هم فهمیدند، حالا وقتی است که بدون جنگ و نزاع مالک ایران شوند. فهمیدند دانشمندانی که از اسلام و قلمرو دین دفاع میکردند ، قدرت خود را از دست داده و نفوذشان کاسته شده است. از این رو هر دولتی به طمع یک قطعه از این آب و خاک دهان گشود ولی باز حق بر باطل یورش برد و مغلوبش ساخت و کوششهای دشمن را باطل کرد و ستمکاران ذلیل شدند. (تحریم تنباکو) حق را باید گفت . شما پیشوایان با تصمیمی که گرفتید ،اسلام را بزرگ نمودید و نام دین را بلند ساختید ، دلها را از هیبت و قدرت خود پر نمودید ، بطوری که بیگانگان عموماً فهمیدند در مقابل اقتدار شما مقاومت ممکن نیست... . خدا برای اتمام حجّت ، قدرتی را که به شما ارزانی داشته ، نشانشان داد و آنهایی که ایمانشان محکم نبود ، تا پیش از این واقعه درنفوذ و قدرت شما تردید داشتند. ملت مسلمان باشنیدن یک کلمه از شما در سرکوبی این فرعون و هامان متحد شدند . حال وقت زنده نمودن مراسم دینی و گرامی ساختن مسلمانان رسیده است. پیش از اینکه این ستمکار و سرکش شما را ترور کرده و قبل از آنکه در دیوار محکم دین رخنه کند او را خلع نمایید شما وظیفه دشواری ندارید. فقط به مردم ابلاغ کنید اطاعت این ستمکار حرام است اطرافیانش از گردش پراکنده شده ، ارتشیان وی را میرانند و کودکان سنگبارانش میکنند. ای علماء شما و پیروانتان از حال در خطر بزرگی هستید شما به نیروی حقیقت شاخ این فرعون را شکستید و با شمشیر دین بینیاش را بریدید ولی او منتظر است فرصتی یافته و انتقام خود را از شما بکشد. از این رو نباید یک روز مهلتش بدهید... ای مردان علم ! مبادا در خلع این مرد تردید داشته باشید ، مردی که غاصبانه سلطنت یافته ، مردی که کارش فسق و فریادش ستم است ... » و السلام علکیم و رحمه الله و برکاته سید جمالالدین اسدآبادی
ویژگیهای سلطه استکباری آمریکا : امپریالیسم جهانخوار آمریکا به نوبة خود روشهای خاصی را برای غارت و سلطهجویی خود به کار گرفته است. 1ـ اتکاء به دولتهای ضد مردمی و فاسد : آمریکا برای سلطة حاکمیت سیاسی خود تنها به اعمال نظرات و کسب منافع قناعت نمیکند بلکه اعمال حاکمیت کامل بر جنبههای اقتصادی ، فرهنگی و نظامی کشورهای تحت سلطه مینماید و با ایجاد یک اقتصاد بیمار و نامناسب با شرایط کشور ، باعث میشود که حاکمیت سیاسی نیز همراه خشونت و دیکتاتوری زیاد باشد. فساد دستگاههای دولتی و وابستگی آنها به دولتهای خارجی طبعاً موجبات تضادها و درگیریهای زیادی را با مردم فراهم میکند. دولتها برای بقای بیشتر خود دست به دامن اربابان خود میشوند . به این ترتیب فاصلة آنها با مردم بیشتر و در میان آنها منفورتر و منزویتر میگردند. ادامة این جریانات موجب میشود که حکومتها دست به اعمال خشونت و قساوت و ارتکاب جنایتهای زیاد علیه ملتها بزنند. 2ـ مبارزه با هویت فرهنگی و باورهای مردم :حفظ هویت فرهنگی و مذهبی نشانهای از شخصیت و استقلال ملتهاست بویژه آنکه این هویّت موجب عزّت ، سربلندی و نیرومندی ملتی باشد. استعمار کلاسیک با مسخکردن فرهنگ و سنتهای رایج مردم با تربیت هزاران فرد ظاهراً عالم و در واقع مزدور، از گروهها و فرق مختلف به هدف مبارزات فرهنگی خود نیل میکند. در استعمار نو این مبارزه به شکل دیگری است. گسترش مکاتب الحادی و ایجاد شبهات فکری و ذهنی و تبلیغ دائمی برای رفاه و زندگی مادی و افراط در مصرف ، تجمل و مد ، موجب دوری از مذهب، سنت و آداب و رسوم رایج میشود. مصرفزدگی و تقلید از مدلهای ارائه شده توسط ایادی استعمار، موجب ایجاد نوعی بیهویتی بیریشگی و پوچی در میان مردم کشورهای استعمارزده میشود. بطوریکه قدرت هرگونه تفکر ، ابتکار و خلاقیت از آنها سلب گردیده و مانند بردگان به دنبال اربابان روان میباشند. اسلامزدایی محور تلاشهای آمریکا در طول حاکمیت خود در ایران بود. آمریکائیها با تجربهای که از سلطه استعماری انگلیس به ارث بردند میدانستند که اگر بخواهند برای مدتی طولانی به این کشور حکومت کنند ، باید قدرت اسلام را به صفر برسانند. علمای اسلامی و روحانیت را از صحنه اجتماع طرد و به کلی منزوی کنند. 3ـ گسترش فساد : تجربة استعمار به آنها آموخته است که برای ادامة حاکمیت و تضمین منافع باید انواع فساد و فحشاء را در جامعه گسترش داد. به همین دلیل استعمار نو دراین زمینه با توجه به امکانات و تجربیات خود سالانه برنامهریزی و عمل میکند. جامعة فاسد و پوچگرا اصولاً توجهی ندارد که ماهیت طبقة حاکمه و وابستگی آن چیست؟ در دوران استعمار کلاسیک انواع فساد معمولاً در بین طبقة حاکم و دستنشاندگان استعمار رایج بود و تودة مردم از این جریان برکنار بودند و دستگاه حاکم سعی در پنهان کاری فساد هیئتحاکمه میکرد. درصورتی که در دوران استعمار نو تلاش گستردهای برای تظاهر به فساد و ترویج آن در بین مردم به عمل میآید. 4ـ متلاشی کردن اقتصاد سنتی و ملی : همزمان با تلاش فرهنگی و رواج انواع و اقسام فساد و بیبند و باری، استعمار نو ، خصوصاً امریکا نسبت به نابودی اقتصاد سنتی و ملی مناسب با شرایط اقلیمی و فرهنگی اقدام میکند به این ترتیب حلقة وابستگی و اسارت یک ملت برای همیشه تکمیل شده و همزمان از نظر اخلاقی و فرهنگی و اقتصادی ، استقلال درونی خود را از دست میدهند.
تشدید خفقان و سرکوب : سیاستهای ضد اسلامی و ضدمردمی رژیم موجب افزایش نفرت و کینه عمومی شد. به طوری که هر روز امکان یک قیام عمومی وجود داشت . زیرا اوضاع فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی کشور به هیچوجه مورد قبول مردم و علماء نبود به این دلیل مرتب درگیری ، تظاهرات ، انتشار اعلامیه و سخنرانی علیه رژیم انجام میشد. زندانها روز به روز شلوغتر میگردید. رژیم شاه تمام امکانات خود را به کار گرفت تا بتواند قیام مردم را سرکوب کند ولی ناموفق بود.
اوجگیری مبارزات : حضور روزافزون آمریکا در ایران و شدت خفقان و سرکوب، مشکلات اقتصادی ، فساد بیحد و حساب رژیم بخصوص انتشار اعلامیهها و کتابهای حضرت امام (ره) موجب آگاهی ، بینش سیاسی و گرایش بیشتر جوانان به اسلامی انقلابی شد.
حضور روحانیت در انقلاب : اقدامات ضد اسلامی رژیم و بیانات حضرت امام (ره) خطاب به علماء و طلاب و همچنین دعوت از آنان برای مقابله با مفاسد ، جنایات ، قیام برای تشکیل حکومت اسلامی و بهرهگیری از تجربیات و اطلاعات بیش از یک دهه نهضت اسلامی ، انگیزة نیرومندی برای مقابله با رژیم بود. هر روز در گوشه و کنار کشور تعدادی از روحانیون به دلایل مختلف به دلیل مبارزه با رژیم بازداشت و شکنجه و محکوم میشدند.
15 خرداد 54 : در ادامه مبارزات روحانیت در سالگرد قیام مردم و کشتار آنان توسط نیروهای رژیم در سال 42 ، صدها نفر از طلاب و روحانیون قم در مدرسة فیضیه در روز 15 خرداد 54 اقدام به تجمع ، سخنرانی و تظاهرات نمودند. در این حرکت از رهبری و مرجعیت حضرت امام حمایت شده و علیه سیاستهای رژیم ، اقدام به سردادن و انتشار اعلامیه میکنند. نیروهای امنیتی و انتظامی با طلاب درگیرشده، و عدهای از آنان زخمی و دستگیر میشوند. سپس تعدادی از دستگیرشدگان محاکمه و به زندانهای طویلالمدت محکوم میشوند و تعدادی دیگر تبعید و یا به سربازی فرستاده میشوند.
حضور مردم در انقلاب : منظور از مردم گروههای خارج از روحانیت و دانشگاه که مهمترین و نیرومندترین آنها بازاریان و کسبه میباشند. مرجع تقلید پایگاه نیرومندی در میان تودهها مردم در قرون اخیر برای مبارزه علیه استعمار و جریانات ضد اسلامی داشته است از جمله در جریان نهضت اسلامی ابتدا روحانیون و گروهای مختلف مردم ، خصوصاً بازاریان بیشتری فعالیت داشتند و زحمات و خسارات زیادی را متحمل شدند. حضرت امام (ره) توجه ویژهای به مردم داشته و به حضور آنان در صحنه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دفاعی تأکید داشتند. زیرا یکی از مهمترین اصول فلسفه سیاسی امام خمینی (ره) برای مردم با مردم بود. مردم هم به خوبی دریافتند که رهبر و مرجع آنان ، جز خدمت به آنان و عزت و سربلندی اسلام و مسلمین هدف دیگری ندارد. لذا با تمامی امکانات و نیروها فرمان او را پذیرفتند و در مقابل فشارها ، شکنجهها ، تهدیدها ، کشتارها و خسارتها تسلیم نشدند. مهمترین دلایل پیروزی انقلاب اسلامی پیوند ناگسستنی سه عامل است : 1ـ امام (در نقش رهبری و ولی امر مسلمین )2ـ امت (نیروی توانمند و غیرقابل شکست)3ـ اسلام (مکتب و فرهنگ مبارزه و انقلاب) . تا زمانی که این پیوند مستحکم منسجم استمرار داشته باشد ، جریان اسلام انقلابی نیرومند و شکستناپذیر به پیش میرود. به همین دلیل حضرت امام (ره) بارها بر حضور مردم در تمامی صحنههای انقلاب و کشور و همچنین مردمیبودن حکومت و وحدت کلمة نیروها تأکید مینمودند. سال 56 را باید مهمترین دوران شکلگیری انقلاب اسلامی بدانیم و در واقع اساسیترین تحولات انقلابی در کشور در این سال به وجود آمد. تا سال 56 رژیم بر این اعتقاد بود که از تمامی امکانات برای بقاء و حاکمیت خود برخوردار است. و چون قدرت اقتصاد در اوج شکوفایی بود و کارخانجات وابسته سریع در حال رشد بودند. درنتیجه امکان گسترش تولیدات داخلی و تقویت سرمایهداری وابسته فراهم شده بود. به این دلیل حکومت وقت توجیه میکرد که اگر مقداری از فشار و خفقان را کم کند اشکالی در ثبات حکومت بوجود نمیآید. اما در این میان دستگاههای رژیم شاهنشاهی موضوع مهمی را مورد بیتوجهی قرار دادند آن هم نفوذ عمیق اسلام و روح شهادتطلبی تشیع در مردم بوده به تصور آنان در اثر سالها مبارزه با فرهنگ اسلامی و اسلامزدایی میتوانند براحتی به اهداف خود برسند. آنها توجه نداشتند که سازمانی مردمی، پیچیده و به ظاهر بدون تشکیلات وجود دارد که از قرنها پیش کار میکرده و هنوز هم دوام دارد. به همین دلیل همین که مقداری از فشار و خفقان کم میشود سریع مسجدها پر میشود ، تکیهها و هیأتها شکل میگیرد و جریان عظیمی راه میافتد که عمدة فعالیتها در مساجد ، حسینیهها و تکیهها بود و دانشگاهها نیز نقش فعالی داشتند. از جریانات مهم اواخر سال 56 فوت مشکوک دکتر علی شریعتی به دلیل قطع رابطة قشر روشنفکر با روحانیت و مردم مسلمان بود جهت حفظ حاکمیت آمریکا دیگری که بر اثر فشار مردمی و راهپیماییهایی که توسط مردم در جریان فوت دکتر علی شریعتی رخ داده آزادی زندانیان سیاسی و به تبع آن برکناری هویدا و انتصاب آموزگار به نخستوزیری بود. آموزگار مورد تایید دموکراتهای آمریکا بود به همین دلیل موقعیت خود رامحکم میدید. همین غرور آموزگار و اعتماد به پشتیبانی شاه و آمریکا باعث شد تا رو در روی مردم و روحانیت قرار گیرد با چاپ مقالة اطلاعات (17 دی 1356) قیام روحانیت و به دنبال آن قیام مردم اوج گرفت و علیرغم همة پیشبینیها و تحلیلهای کارشناسان سیاسی در جهت کماهمیت بودن حرکت انقلابی مردم ایران ، انقلاب شکل گرفت و به سرعت توسعه یافت و سرانجام در پنجم شهریور سال 57 آموزگار برکنار شده و شریفامامی به نخستوزیری منصوب شد. در همین دوران است که حادثة مهمی اتفاق میافتد و آن فوت حاج آقا سید مصطفی خمینی است. فوت ایشان محیط رعب و ترس و سد مقابله رو در رو با رژیم را میشکند و مردم چون سیل خروشان برای سرنگونی دولت و رژیم شاهنشاهی به حرکت درمیآیند . در 17 دی سال 56 مقاله اهانتآمیزی به امضای رشید مطلق در روزنامه اطلاعات به توسط کارشناسان سیاسی آمریکا در جهت حمایت از منابع آمریکا و رژیم شاه جهت منزوی کردن و بیاعتبار نمودن امام نوشته شد. بلافاصله پس از انتشار روزنامه و اطلاع مردم از آن مقالة کذایی واکنش علیه رژیم و اینگونه تبلیغات ظاهر شد. جمعآوری ، پارهکردن و آتشزدن روزنامه اطلاعات و دادن شعار از طرف مردم گسترش داشت. در قم این حرکت گستردهتر و حادتر بود حوزهها تعطیل شد و طلاب در نقطهای اجتماع کرده و برای نشاندادن اعتراض به رژیم و کسب حمایت مراجع به صورت دستهجمعی به خانههای آنان رفتند. روز 19 دی سال 56 این جریان به درگیری با پلیس و کشتار جمعی طلاب و مردم توسط نیروهای انتظامی شد. پس از انتشار این خبر موجی از خشم و نفرت سراسر ایران را فرا گرفت. رژیم به دست خودکبریت به انبار باروت مردم آماده به قیام و انقلاب زد. عملاً 19 دی سال 56 روز شروع اوجگیری انقلاب اسلامی و ضربهپذیری رژیم شاه بود. این موج به صورت مراسم چهلم شهدای قم در تبریز به انفجار میرسد و موج چهلمهای شهرها روز به روز بیشتر مردم را به جریان انقلاب وارد میکند و آگاهی آنان را بالا میبرد. پیامی که امام خمینی از فاجعه قم خطاب به ملت ایران میفرستند موجب گسترش دامنة انقلاب و تسریع در سقوط رژیم وابسته میشود. در جریان شکوفایی انقلاب در سال 1356 هیچیک از گروههای چپ، راست ، ملی و غیره قدرت و نفوذی در جریان انقلاب نداشتند. مردم در تشکلهای مذهبی و با هدفهای اسلامی جمع میشوند و اجتماعات سیاسی و راهپیماییهایی را انجام میدهند و رهبری انقلاب به صورت بلامنازع در اختیار مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیهالله العظمی امام خمینی (ره) قرار میگیرد.
محرم سال 1357 هجری شمسی : پس از برگزاری نماز عید فطر به امامت شهیدمفتح درتپههای قیطریه و راهپیمایی